بعد از مدت ها بسیار سر حال شدم البته این اوضاع فقط تا ظهر ادامه داره چون بازم باید بشینم درس بخونم
اما بعد از ظهر میرم خونه ی دوست مادرم و پولی بر پول هایم اضافه میشه
فعلا هم که سرمو با اینترنت گرم کردم وبسیار خوشنودم
برادر نوشت:
داداشم هم که بجای این که برگرده از مسافرت منو زور کرده که منم باید برم اونجا.مادرم هم که راضی نمیشه حالا ما چه کنیمفعلا هیچی ندارم بگم خدا حافظ
مسافرت زورکی را خداییش نرو .. چون اگه جهنم را با پای خودت بری بهتر از اینه که بری آنتالیا اونم به زور ...
بخوامم به خاطر مامانم نمی تونم برم همه که مثل داداشم ازادی ندارن
مدل سحر گفتی ما چه کنیم!
گفتم که وبلاگ خوندنام روم اثر مثبت می ذاره
خوش بگذره.
منکه نرفتم