دو باره میرسیم به بحث نا خوش درس
اول زنگ های مدرسه رو میگم بعد کارهایی که باید برای فردا بکنم:
زنگ اول:ادبیات دات درس می پرسید تا اخر زنگ همین چقدر چرت
زنگ دوم:علوم نیم ساعت درس پرسید بعد درس دادراجب خون و اینجور چیزا که من این زنگو دوست داشتم
زنگ اخر :ریاضی بود البته بعضی ها این شکلی توجه میکردنو بعضی ها اصلا حواسشون نبود مثل این
تنها حد وسطشون من بودم
فردا هم امتحان مستمر دینی دارمزبان هم کلی مشق داره ومیخواد بپرسه که خدا رو شکر چون کلاس زبان میرم اونا رو فولم
فعلا دیگه چیزی برای گفتن ندارم خدا حافظ
از زبان خیلی خوشم میاد و کلی با معلم های زبانمون تو مدرسه حال میکردم
زبان مدرسه خیلی راحته
مدرسه....یادش بخیر
بهار با لینک موافقی؟
عززم خوبی خیلی وقته لینکت کردم
حواسم نبود
آپم.بیا
اومدم
موفقققققققققققققق باااااااااااااااااااااشششششششششششیییییییییییییییییییی عززززززززززززززززززززززززیززززززززززززززززززززم.




این دختره که داره سوهان میکشه از همه جالب تره!
خواهش می کنم فدات شم
البته امروز معلمم یکی از همینا رو کتک کاری کرد
اینو نگفتم درس نخونی بهتره ها ! هم درس بخون هم شیطنت کن!اینطوری بهتره.
شما هم که میانه ائی از همه بهتری!
باشه
نبودی بهار جون امروز .. از مدرسه سالم برگشتی یا نه ؟ نکنه سر درس ریاضی سکته را زدی البته خدایی نکرده
دقیقا سکته زدم
راستی احسان نبود دو روزی چقدر وبلاگامون سوت و کور بود .. قدر طفلکی را بیشتر بدونیم ها
ما که قدرشو میدونیم
احسان جون بوس
ای جان ! بعد خوندن پستت یاد کلاسهای مدرسه خودم افتادم ! مخصوصاً که سر کلاس ریاضی سوهان ناخن بکشیم
عزیزم تو این لوس بازیا(البته بلا نسبتتون عزیزم)
بهار زنده ای؟
هنوز بله بعد سکته یه مدت در کما به سر می بردم دوباره برگشتم