هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

مراحل مختلف دانشجویی

ترم اول (ترم جو گیریدگی):

الو سلام مامانی. منم هوشنگ.
وای مامانی نمی دونی چقدر اینجا خوبه. دانشگاه فضای خیلی نازیه. وای خدا خوابگاه رو بگو.
وقتی فکر می کنم امشب روی تختی می خوابم که قبل از من یه عالمه از نخبه ها و دانشمندای این مملکت توش خوابیدن - و جرقه اکتشافات علمی از همین مکان به سرشون زده – تنم مور مور میشه...
راستی اینجا تو خوابگاه یه بوی مخصوصی میاد که شبیه بوی خونه اصغر شیره ای همسایه بغلیمونه.
دانشجوهای سال های بالاتر میگن این بوی علم و دانشس!
لامسب اینقدر بوی علم و دانش توی فضا شدیده که آدم مدهوش میشه!!!
پریشب یکی از بچه ها به خاطر Over Dose از دانش رفت بخش مسمویت بیمارستان!



ترم دوم (ترم عاشق شدگی):

آه ای مریم. ای عشق من. همه زندگی من.
می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.
می خواهمت با تمام وجود عزیزم.
همه پول و سرمایه من متعلق به توست.
بدون تو این دنیا رو نمی خوام. کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...
امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس می درخشیدی تماشا می کردم...



ترم سوم (ترم افسردگی):

الو مامان سلام.
مریم منو ول کرد و گذاشت رفت!
مامان جون افسرده شدم اولین عشقم بود دارم میمیرم از غصه.
ای خدا بیا منو بکش راحتم کن.
مامان من این زندگی رو نمی خوام.....


ترم چهارم (ترم زرنگ شدگی):

الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟
منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟
دلم تنگ شده واست. گنجشک کوچولوی من. بیا ببینمت قربونت برم...
مهشید جون من پشت خطی دارم. مامانمه. بعداً بت زنگ میزنم.......
الو به به سلام چطوری ندا جون؟
آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم...
پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟
به خدا منم دلم یه ذره شده واست.
باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....



ترم پنجم (ترم مشروطه گی):

الو سلام استاد!
قربون بچه ات! دارم مشروط میشم، 2 نمره بم بده.
به خدا دیشب بابابم سکته کرد، مرد.
مامانم هم از غصه افتاد پاش شکست الان تو آی سی یو بستریه.
منم ضربه روحی خوردم دچار فراموشی شدم اصلاً شما رو هم یادم نمیاد ....
قول میدم جبران کنم....



ترم ششم (ترم ولخرجیدگی) :

الو مامان من خونه می خوام!
راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.
دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!


ترم هفتم (ترم پاتوقیده گی):

سلام داش مصی!
حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو ....
از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم.
3 صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم... نوکرتم.... آقایی



ترم هشتم (ترم فارغ التحصیلگی):

الو سلام خانم.
واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.
فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا....

 

نظرات 8 + ارسال نظر
پریا سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ب.ظ http://www.afairy-of-see.mihanblog.com

خوبه ما نیستیم!

پری سا سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:22 ب.ظ http://crayon.blogsky.com

با این حساب من رو ترم ۳ و ۴ کار میکنم

مقداد سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:04 ب.ظ

اعلام موجودیت میکنم

مقداد سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:11 ب.ظ http://shaperak.blogsky.com

جالب بود

مقداد سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:48 ب.ظ

لینک شدی

me-life سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:12 ب.ظ http://www.me-life.blogsky.com

اینم از وضعیت دانشجو در ایران!
وای واقعن تاسف باره

پسرنابغه سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:22 ب.ظ http://www.pesarenabeghe.wpb.ir

سلام ودرود خدمت شما دوست عزیز
من شما را لینک کردم لطفا من رو با اسم جزیره ی احساس لینک کنید و بعد خبرم کنید
متشکرم

سلام
حتمن
خواهش میکنم

خدا همین نزدیکی هاست سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://kumail.blogsky.com

واقعیت رو نمیشه انکار کرد

البته این به صورت طنزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد