هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

!

به این وبلاگ برین از تعجب شاخ در میارین

http://abisefid.blogsky.com/page/5/

همش خصوصی بود

http://wowww.blogsky.com/1390/09/06/

اخه اینم قالب وبلاگه تو داری

بهار سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:48 ق.ظ

نظرات 9 + ارسال نظر

بهار سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:31 ب.ظ

سلام عزیزدلم حالت خوبه شرمنده خیلی دیرجوابت رودادم ازاین که جواب نظرم رودادی ممنونم .
فکرکنم دقیقا ما باهم هم سن هم باشیم من 16 سالمه من اهل جهرم هستم گل قشنگم خواستم بهت بگم که من وبلاگ ندارم وبلاگت رو عزیزم اتفاقی یه جایی دیدم چون شبیه اسم خودم بودی امدم تو سایتت وکلی خوشم امد اگر تونستم حتما بهت یه سری میزنم خیییییییییییییییییییییییلی دوست دارم گلم تابعد باییییییییییییی...............................

سلام
نه من 14 سالمه
باشه ممنون

بهار سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:35 ب.ظ

انکه میگفت منم بحرتوغم خوارترین/ چه دل ازار ترین شد چه دل ازار ترین......

انکه برگشت وجفا کردو به هیچم بفروخت/ به همه عالمش از من نتوانند خرید

چشم انتظارB

ژینوس سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ب.ظ http://zhinoos.blogsky.com

من موندم اونی که همه پست هاش رمز دار بود، بقیه چه جوری پست هاشو میخوندن؟!!

اون که اصلا ادم می مونه برای چی وبلاگ زده

بهار چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:38 ب.ظ

سلام خوشحالم که ۱ سالته اخه من بچه ها روخیلی دوست دارم

منظورم 14 هست اخه چهارش کار نکردالان فهمیدم چهارش خرابه

بهار چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:45 ب.ظ

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسبه دیدارم بیا ای یار که من،در بند پاییزم
مرا هم خانه کن با خویش،که با عشق تو لبریزم
از این شبهای تکراری،ببر من را به بیداری
رفیق فصل دلتنگی،تو از دردم خبر داری
همیشه وقت تنهایی تو یار و یاورم هستی
تو حرف اوّلم بودی،تو حرف آخرم هستی
به دیدارم بیا ای یار،مرا لبریز خواستن کن
اگر میل سفر داری تو با من عزم رفتن کن
منو پر کن،پر از خوابی که با تو دیدنی باشه
نگاهم را تو فهمیدی،سکوتم را تو میشنیدی
ولی افسوس و صد افسوس
د
نخواست او به منه خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه کی کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد،...
رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آن که دوست ترش داشته، به آن برسد
رها کنی بروندو دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری
که هق! هق!تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که...نه! نفرین نمی کنم... نکند
به او- که عاشق او بوده ام – زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد

چشم انتظارB

بهار پنج‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ب.ظ

سلام بله درسته یه وقتهای یه اشتباهاتی اتفاق می افته که ادم رو ضایع میکنه مهم نیست امیدوارم مشکل کامپوترتون حل بشه الهی امین .
بااااااااااااااااااااااااااای....