خب الان هم من در راه رفتن به دبیرستانم و همه دارن بهم تبریک می گن از جمله داداشم که میگه خب بد بختیت شروع شدو باید خر خونی بکنیو کیفاتو بکن منم تو این وضعیت این شکلی سر جام خوشکم زده و نمیدونم چیکار کنم.
از طرف دیگه با بازگشت من یک خوش آمد گویی گرمی شروع شد برام فرش قرمز پهن کردن (تا الان فقط یه نظر تو پست قبلیم هست ممنون از دلتنگیهاتون
هی میام پست بذارم بقیه هم می گن کپی زیاد نکن دارم به مغزم فشار میارم اما خاطراتم تو دو خط بیشتر خلاصه نمیشه
فعلا تنها نکته مثبت تموم شدن مدرسس
همین جوری هم بنویسی خوبه! یعنی از کپی کردن بهتره!
خدا روچه دیدی شاید پیشرفت کردم
ســــــــــــــــــلام
خوبی بهار؟
آخ اخ دیگه داری میری دبیرستان...فقط می تونم بگم توی دبیرستان حسابی بخون...
این تابستون راحت بیا نت اما از اول مهر دیگه نیا بشین رس بخون...
من هی اومدم نت درس نخوندم و الآن که دیگه سال آخر دبیرستانم کلی پشیمونم
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام نگار جون
خوبم مرسی
آره دیگه بخوام نخوام باید نتو کم کنم
یادش بخیر دانش آموز که بودم همش منتظر بودم تابستون بشه . اما وقتی تابستون میشد از بیکاری لحظه شماری میکردم دوباره مدرسه ها باز بشه
منم الان تو همین حالتم
بسی از بازگشتت خرسند تشریف داریم
قوربانت