هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

دبیرستان

خب الان هم من در راه رفتن به دبیرستانم و همه دارن بهم تبریک می گن از جمله داداشم که میگه خب بد بختیت شروع شدو باید خر خونی بکنیو  کیفاتو بکن منم تو این وضعیت این شکلی سر جام خوشکم زده و نمیدونم چیکار کنم. 

از طرف دیگه با بازگشت من یک خوش آمد گویی گرمی شروع شد برام فرش قرمز پهن کردن (تا الان فقط یه نظر تو پست قبلیم هست ممنون از دلتنگیهاتون 

هی میام پست بذارم بقیه هم می گن کپی زیاد نکن دارم به مغزم فشار میارم اما خاطراتم تو دو خط بیشتر خلاصه نمیشه 

فعلا تنها نکته مثبت تموم شدن مدرسس

نظرات 4 + ارسال نظر
احسان پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ب.ظ http://ehsanhp.blogsky.com/

همین جوری هم بنویسی خوبه! یعنی از کپی کردن بهتره!

خدا روچه دیدی شاید پیشرفت کردم

negar شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:08 ق.ظ http://khoneyeman.mihanblog.com/

ســــــــــــــــــلام
خوبی بهار؟
آخ اخ دیگه داری میری دبیرستان...فقط می تونم بگم توی دبیرستان حسابی بخون...
این تابستون راحت بیا نت اما از اول مهر دیگه نیا بشین رس بخون...
من هی اومدم نت درس نخوندم و الآن که دیگه سال آخر دبیرستانم کلی پشیمونم

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام نگار جون
خوبم مرسی
آره دیگه بخوام نخوام باید نتو کم کنم

شبنم شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ق.ظ http://seven-stones.blogsky.com


یادش بخیر دانش آموز که بودم همش منتظر بودم تابستون بشه . اما وقتی تابستون میشد از بیکاری لحظه شماری میکردم دوباره مدرسه ها باز بشه

منم الان تو همین حالتم

Zhinoos.Blue یکشنبه 11 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 ب.ظ http://kooleh-poshti.blogsky.com

بسی از بازگشتت خرسند تشریف داریم

قوربانت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد