فردا امتحان تاریخ دارم.تاریخ رو دوست دارم ولی درس های اولش در مورد اسلام که اسماشون یا ابوطالبه یا ابی طالبه یا ابن طالب یا ابن ابوطالبه...درس های اخحرشم نمیدونم چرا جو میگیرتشون سه قرنو توی یه درس میذارن تا می خوای طاهریانو بخونی میری تو سلجوقیان هنوز یه کلمه نخوندی میرسی به اخرین پادشاه خوارزمشاهیان ولی پارسال خیلی خوب بود تازه معلممون هم انقدر خوب درس میداد تو مسابقه علمی تاریخ رو اول تو کشور شدم ولی حالا چی
خب دیگه میرم درسمو بخونم بای بای
اول دوستان ممنون از نظراتتون.حالا می خوام ماجرای امتحان املامو بذارم.ولی قبلش یه نکته رو بگم:
نکته:در زمانی که دارید پستو میخونید به یاد داشته باشید من تنها بچه ی کلاسم که تو طول سال نوزده و هفتادو پنج هم نداشتم
امتحان املا:امروز که رفتم امتحان املا بدم یه صفحه املا بهمون گفتن و ده نمره هم سوالات املایی داشت و من همه رو نوشتم رسیدم به یه سوال که دو تا مربع توی هم کشیده بود تو یکی س و ت و ر بود.تو یکی دیگه د و ا و ب بود وسطش هم ع بود میگفت چهار تا کلمه چهار حرفی بنویسید که ع حتما توش باشه و حروفش باید از هر دو مربع باشه. چون معلم کم اوردیم مدیر مدرسمون مراقبمون بود.من دو تا رو نوشتم دو تا موند و فقط منو دوستم بودیم. یهو مدیرمون که با من خوب بود اومد گفت تو چی موندی گفتم دو تا رو نوشتم دو تا مونده. (تو دلم گفتم می خواد برگه رو از دستم بکشه و بگه وقت تمومه.) دیدم دو تا ی باقیمونده رو بهم گفت و این یکی امتحانم بیست میشم
قربون مدیر مدرسم بشم الهی
البته گفته باشم نگین بهار تنبله ها که تا حالا نوزده و هفتادو پنج هم نداشتم کمکم کرد
امتحان ریاضیم رو هم دادمو بیست شدماگه همینجوری پیش بره خیلی خوب میشه
امتحان عربی رو هم دادم این هم بیست میشم
فقط حیف دیگه اندازه قبلی ذوق ندارم به خاطر اینکه اقای ناصر حجازی فوت کرد حال همه گرفتس
دوستای گلم امروز اولین امتحان ترممو دادم که امتحان قران بود و بیست هم شدمنمره ی بست نوش جونم گوارای وجودم
فعلا رفتم بابای