هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

دوستان

امروزبه لینک دوستام سر زدم دیدم که خیلیاشون که دو ساله می شناسمشون به استثناء احسان(همینه که هست) چند ماهی می شه که دیگه آپ نمی کنن و خبری ازشون نیست.

راستش حال و هوای دو سال پیشکه تازه وبلاگ ساخته بودمو دوست داشتم

اون موقع که  وبلاگ احسان شلوغ بود وهمه ی وبلاگا بالای هفت نظر داشتنو سحر خاطراتشو می نوشت و شبنم پشت سر هم پست می ذاشت وروزیچند بار به وبلاگای همدیگه سر می زدیم.

دو سال گذشت ولی همه اندازه ی ده سال تغییر کردن.

...

اندر احوالات این روزای ما

درووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود

یه هفته بود چیزی ننوشته بودم دلم تنگ شده بود.

یه راست می رم سراغ هفته ی گذشتم

کانون زبانم که اعلام کرد دوشنبه ی بعدی کلاس ما کنسل شده و شنبه ای ها به جای ما میان منم ذوق مرگ شدم چون اصولا دوشنبه وسط هفتسو سرم شلوغه؛البته معلممونو دوست دارم خیلی آدم باحالیه از اول تا آخر در حال قهقهه زدنیم.

طراحیم هم از چند وقت دیگه سیاه قلم شروع می کنم و معلمم گفته بود از الان رنگ روغن بخرم چون هر روز قیمتش داره می ره بالا گواشو که کلا حذف کرده چون پنج تا بخری می شه پنجاه هزار تومن،به هر حال وقتی رنگایی که خریده بودمو دیدم چند ساعت غش و ضعف رفتم .

شنبه هم که تعطیلیمو یه نفس راحتی می کشم.

چند تا خبرم راجب رباتیک دارم بیاین ادامه مطلب بخونین

ادامه مطلب ...

رباتم

http://s1.picofile.com/file/7538158274/IMG_7020.jpg



این رباتی که می بینین ربات بندس که چهارشنبه بهم دادن و تو مدرسه تا اینجاشو درست کردم

البته هنوز قطه های دیگه ای مونده که باید روش کار بذارم

بعدشم که نوبت کار اصلیش که برنامه نویسیه می رسه

فقط کاش این بدنش قرمز یا مشکی بود

با اسپری میشه رنگشو عوض کرد ولی باید این قطعه ها رو دوباره باز کنم و از اول ببندم

می بینین چه دوست پیشرفته ای دارین

خب دیگه شروع شد برام آرزو کنین که بتونم توی استانی و کشوری رتبه بیارم تا برم جهانی