هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

حافظ در اتوبوس

 

پریشب نیکه شب گشتم دچار کابوس

دیدم به خواب حافظ توی اتوبوس  ادامه مطلب ...

رباتیک (3یا شایدم 4 :D)

سلاااااااااااااااااام

خب اومدم اول از همه راجب رباتیک بگم

رباتیک با گروهمون خیلی بهمون خوش گذشت رتبه نیاوردم ولی دس از سرشون بر نمی دارم از اواخر خرداد ترم جدید شروع می شه و شرکت می کنم.

حالا دوباره برگردیم به عقب و روز مسابقه:

من و دوستم شش ، هفت ساعت تموم داشتیم روی رباتمون کار می کردیم بدون اینکه چیزی بخوریم اما چند دقیقه قبل از مسابقه بود که می خواستیم برنامه رو لود کنیم و بریم سر زمین که لپ تاب هنگ کرد و ما با دو دقیقه تاخیر رسیدیم.داور مسابقه هم یه خانومی بود که بگم خدا چیکارش نکنه از کرجی ها بدش میومد بدجوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووور

وقتی هم که فهمید ما دو دقیقه تاخیر داریم نذاشت بریم سر مسابقه

حالا از طرف دیگه ما بعدا دیدیم که یه پسر از بجنورد فکر می کرده ساعت یازده و نیم مسابقه داره ولی ساعت نه و نیم مسابقه داشته اما اونو به راحتی راه دادن و حتی بهش وقت تست گیری هم دادن

بله و به همین سادگی مامسابقه رو از دست دادیم.

البته یه گروه دیگه که از مدرسه ی ما اومده بودن چهارم شدن و ما خیلی خوش حال شدیم(راستی وقتی اول کار گفتم توی مسابقه بهم خوش گذشت حتما میگین برای چی؟)دلیلش اینه که یه اتفاقای عجیب و خنده داری توی مسابقه برامون افتاد که ممکنه تو زندگیت یه بارم برات اتفاق نیفته.روی هم رفته بچه های کرج که حدودا بیست نفر بودن همشون هم از نظر رباتیک و هم از نظر اخلاقی عالی بودن.

فعلا هم که بنده درگیر امتحانات مدرسه هستمو امتحانات...

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

نمی دونین چقدر دلم تنگ شده بود!!!!!!!

اینترنت قاطی کرده بود اصلا سایت وا نمی کرد (فقط می تونستم برم تو ایمیلم که اونجا هم سوت و کور)

وای خبر خیلی دارم 

شنبه یه پست بززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززززرگ می ذارم تا این چند وقته رو جبران کنم.

راستی از همه ی دوستای عزیزم که این مدت نامردی نکردینو بهم سر زدین خیلی ممنونم(مثل بعضیا بی معرفت نبودین)

فعلا دیگه می رم ولی زود میام

مسابقه استانی رباتیک

دیروز مسابقه استانی رباتیک بود و من از هشت صبح تا چهار و نیم توی سالن ورزشگاه انقلاب بودم.

از اول تعریف می کنم:

من دوستم که یه تیم دو نفره رو تشکیل می دیم برای آیتم مسابقاتی حل ماز جدید دبیرستان و مسیریاب سه گانه ثبت نام کردیم.

حل ماز جدید دبیرستان:رباتت باید سه تا خط بشمره بره چپ و دو تا خط بشمره بره راست و یه سری مانع هم هست که بهشون برخورد نکنه امتیاز داره ولی اگرم برخورد کرد باید ردشون کنه.

مسیر یاب سه گانه:یه خط مشکی روی یه صفحه ی سفید می کشن و رباتت باید اون خط رو دنبال کنه و در آخر مسیر هم با یه دیوار برخورد می کنه باید بیاد عقب دور خودش بچرخه تا یه نورو که با چراغ قوه طرفش می گیرن ببینه و اونو دنبال کنه.

خب حالا روز مسابقه ما که روی حل ماز امید زیادی داشتیم برنامه حل مازمون کاملا مشکل داشت و خراب بود.(معلم برنامه رو اشتباه داده بود) در جریان مسابقه بچه ها به کامپیوترهایی که اونجا برای تست گیری بود فلش ویروسی زدن و باعث شد برد روبات من سه بار بسوزه و ببرم برای تعویض و در آخر هم مجبور شدم که از حل ماز انصراف بدم.حالا موند ربات مسیر یاب هر سنسور مادون قرمز یه ربات با توجه به بازتاب نور هر خط مشکی مسابقه رو با یه عددی می بینه اما شانس ما عدی که ما باهاش تو خونه با چسب برق امتحان کردیم با خط مشکی که تو زمین مسابقه بود فرق داره

اما من به هر حال درستش کردم.

ولی نکته عجیب این بود که گروه مار و برای مدت طولانی صدا نزدن و وقتی خودمون رفتیم گفتن شما حذف شدین!حالا ما هم هی می گفتیم نه ما از ماز انصراف دادیم.

(بعدا هم معلوم شد اشکال از مردی که گروه ها رو چک می کردو دوست من بود.)

بعد نیم ساعت حرف زدن با آقای صدیق(یه جورایی همه کارس)بعد از اعلام فینالیستا راضی شدو از رباتم تست گرفت شانس من رباتم جای سنسوراش به هم خورده بود و یه چیزی هم باید از تو برنامش حذف می کردم ولی وقت نبود به هر حال مسیر رو تا ته نرفت ولی آقای صدیق گفت برو یه فرم ثبت نام برای مسابقات شریف که کشوریه بردار.

اون موقع داشتم از خوش حالی بال در میاوردم.

امروزم که برای ثبت نام رفتم صدیق گفت دلیل پذیرفتن من این بود که وقتی از رباتت تست گرفتم فهمیدم تو کشوری از خیلی از استانای دیگه می تونی جلو بزنی(راستش همون موقع که مسابقه دادم مشکل رباتمو می دونستم ولی به خاطر تنگی وقت نمی تونستم کاری کنم و مجبور شده خراب بره تو زمین)الانم مشکل رباتم رفع شده و دهم و یازدهم اسفند توی شریف مسابقه می دم.این دفعه هم دعا کنید.

این یکی از خوش ترین خبر هایی بود که امسال گرفتم.

احسان نوشت:

من دلم خوش بود ها!حالا دیدی که یه قدم بزرگ نزدیک شدم