هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

خبر های جدید بعد از مرگ بن لادن

دختر بن لادن گفت خودش شاهد تیر خوردن پدرش بوده.

ارتش پاکستان از این که از محل اختفای بن لادن بی خبر بوده ابراز شرمندگی کرد.

نیرو های امریکایی جنازه بن لادن و یکی از مجروحان را با خود بردند

اقامتگاه بن لادن در یک کیلومتری یک پایگاه نظامی در پاکستان ساخته شده بود.

وزیر امور خارجه ایران می گوید:اگر امریکا به بهانه شکار بن لادن به منطقه امده بود حالا باید برود.

اینده

یه بار با مامانم بیرون رفتم مادرم رفت توی بانک منم همینجوری داشتم اینور و اونرو نگاه میکردم که دیدم یه زنی داره نگام میکنه بعد که کار بانکی مامانم تموم شد اومد جلو به مامانم گفت که غیب گو این هاست وبدون این که پول بخواد گفت من تو چشم دخترت نگاه کردم دیدم داره یه چیزایی رو مخلوط میکنه فکر کنم تو اینده یا مهندس ساختمان بشه یا دارو ساز اتفاقا شغل مورد علاقه من هم دارو سازیه.همینجوری خشکم زد.

البته مثل اینکه حس ششم داشته و از این کلاهبردار ها نبوده همون موقع هم یه دویست شش اومد جلوش و با خواهش و تمنا سوار ماشینش کرد که اینده اون هم ببینه.

هر کی به من میرسه یا میگه خبر نگار میشی یا میگه دارو ساز اتاقا این دو تا شغل هایین که من بینشون موندم

راستی من چقدر طرفدار دارم زنه ماله منو مجانی کرد بدون این که ازش بخوام یکی دیگه کلی خواهش و تمنا کرد تا ایندشو ببینه البته گفت که همیشه نمیتونه ببینه

مدرسه که نیست مهد کودکه

من واقعا موندم این چه مدل مدرسه ایه د یروز یکی از بچه ها تولدش بود مامانشم جزو انجمن بود کیک اورد سر کلاس به خدا ما کلاس اول دبستان هم هم چین کاری نمیکردیم!

امروز هم که روز معلمه گفتن صبحانه بیارین تو مدرسه بخورین اما من نبردم.تازه فقط صبحانه نبود که یکی این ور حیاط سازو دهل اورده بود یکی دیگه اون ور حیاط داشت میرقصید .

امروز امتحان هندسه هم داشتم اما چون داشتم گل می خریدم یکم دیر رسیدم داشت قلبم میومد تو دهنم که باز امتحانمو دادم.

برنامه ها هم که به هر معلم لوح تقدیر می دادن ما هی بلن میشدیم دوباره مینشستیم بعد مسابقه والیبال بین معلم ها  بر گزار کردن اول یکم دیدم بعد انقدر ضایع بازی کردن و هوا گرم بود رفتم سر کلاس نشستم که دیدم ۵ تا از بچه ها +مبصر یواشکی اومدن تو کلاس و دارن وسه خودشون جشن میگیرن تمام امروز اینجوری بود ویه زنگ هم معلم سر کلاس نیومد

مادر نوشت:

مادرم هم قبلا معلم جغرافیا ی دبیرستان بوده

حیف است که تو را شمع بنامند زیرا شمع را میسازند که بسوزد اما تو میسوزی که بسازی

روز معلم مبارک باد

زنگ علوم

سلام

دیروز زنگ علوم قلب یه گوسفند رو شکافتیم تا دهلیز و بطنو ایناشو ببینیم واییییییییی بوش که رسید سر گیجه گرفتم داشتم می مردم

من بیشتر از باکتری و تک سلولی ها خوشم میاد

البته من از خونش نمیترسم از گوشتش میترسم مثلا رگهاش

امروز هم باید در مورد درسمون نقشه بکشیم و فیلم برداری هم کرد ن بعد باید در مورد درس توضیح بدیم

دیگه خدا حافظ

شبنم نوشت :دیدی سلام هم گفتم