هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

هر چقدر که بخواهی

باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست .

اشعار

«عاقبت»

 

اگر که دیپلماتی عاقبت هیچ
وکیل کایناتی عاقبت هیچ

 

اگر شطرنج بازی در سیاست در آخر کیش و ماتی عاقبت هیچ




«من و تو»

 

سیه کاری زتو پوشیدن از من
چاخان کردن ز تو نشنیدن از من

 

 

من و تو دست در یک کاسه داریم
نگهبانی ز تو دزدیدن از من


 

امان از ایرانی ها

از ماه رمضان گذشته ولی برای کارگردانان جوانان که میخواهند برای ماه رمضان فیلم بسازند .

طرز ساخت فیلمها را شرح میدهیم باشد که کمکی به این دوستان کرده باشیم.

 

 

 

 

مواد لازم:

1. روحانی یک نفر .

2. پیرزن یا پیرمرد سالخورده یک عدد.

3. شهروند آذری زبان برای نمک سریال ، یک عدد.( هموطن لر هم جواب می‌دهد.)

4. دختر جوان و زیبا دو عدد، البته بسته به نظر مدیر شبکه می‌تواند این تعداد افزایش پیدا کند.

5. پسر جوان و جذاب یک عدد. این محصول نیز می‌تواند با توجه به جذابیت قصه کم و زیاد شود.( دقت داشته باشید به تعداد دخترها، پسر وجود داشته باشد تا در انتهای داستان سر کسی بی کلاه نماند.)

6. زن خانه‌دار و معصوم یک عدد (ترجیحا مریم کاویانی). دقت داشته باشید معصومیت این فرد باید در حد گاگولیسم باشد و زیاد متوجه چیزی نشود.

7. مرد میانسال دو عدد(برای تزئین غذا هم که شده لازم است)

8 - خانواده بدبخت و فلک‌زده یکدست، خانواده خرپول چند دست!

9 - امام زاده نا مشخص، یک باب. دقت کنید این امامزاده زیاد معروف نباشد. (حتی می‌توانید خودتان امامزاده بزنید)

10 - مسجد بی نام و نشان یک باب. بالاخره آن روحانی باید یکجا منبر برود.

11 - جوانان مذهبی و بسیار قابل اعتماد چند نفر. (مواد شماره 4 و 5 مد نظرتان باشد، بی‌جهت در استفاده از مواد اسراف نکنید)

12 - جوانان پولدار غیر قابل اعتماد چند نفر. استثنائا در این مورد به موارد 4و 5 کاری نداشته باشید.

13 - پلیس، معتاد، اهالی و کسبه محل به مقدار لازم. حواستان باشد پلیس‌ها باید دم‌نکشیده باشند، معتادها باید آمادگی بازگشت داشته باشند و کسبه محل هم فرقی نمی‌کند چی باشند.

14- روح به میزان لازم. دستپخت شما بدون روح اصلا جایی در تلویزیون ندارد. دقت داشته باشید که روح هم دل دارد .ضمنا موارد 4و 5 را در مورد روح‌ هم مدنظر داشته باشید.

15 - ادویه (نماز شب و سجاده و دخیل و قرآن نفیس ترجیحا با پوشش ابریشم) به میزان دلخواه.

طرز تهیه:

ابتدا همه را جز روحانی و قهرمان سریال، در یک قابلمه ریخته و سپس خوب مخلوط می کنیم تا به اندازه کافی بهم بخورند و بهم بریزند. سپس آقای روحانی را بعنوان مشکل گشا وارد می کنیم.

بعد از نیم ساعت قهرمان داستان را به مسجد و امامزاده می‌فرستیم تا حدود 100 لیتر آب غوره فرد اعلا تولید کند. سرانجام در قابلمه را بر می داریم و جلوی 70 میلیون می گذاریم.

دقت داشته باشید که تمام این مراحل باید در 30 شب اتفاق بیافتد در نتیجه به هیچوجه از زودپز و ماکروفر استفاده نکنید! هیچ عجله‌ای در کار نیست.


باز هم امان از ایرانیها

همین چند هفته پیش بود که یک ایرانی داخل بانک در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت.
وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ ۵۰۰۰ دلار داره.
کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.. و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته.
کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت وماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.

خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت ۵۰۰۰ دلار + ۱۵٫۸۶دلار کارمزد وام رو پرداخت کرد.
کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت :” از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم” و گفت ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که ۵۰۰۰ دلار از ما وام گرفتید؟
ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت:
تو فقط به من بگو کجای نیویورک میتونم ماشین ۲۵۰٫۰۰۰ دلاری رو برای ۲ هفته با اطمینان خاطر و با فقط ۱۵٫۸۶ دلار پارک کنم؟!


2 تا پست

1 (2).jpg

استخر مختلط اونم تو قم



1 (16).jpg

موتورش با کلاسه دوبلکسه



1 (13).jpg

توی دفتر رئیس پرورش گاو اموزش میدن






اندر احوالات خانم ها:





به نام خداوند جان و خرد،کزین برتر اندیشه بر نگذرد

خداوند نام و خداوند جای،خداوند روزی ده رهنما

اول یه سر به حافظ بزنیم یکی از دوستام نیت کرده ببینیم فالش چی میشه:

خدایاخودت یه دختری نصیبم کن که این شرایطو داشته باشه

- نجیب و پاک باشه

- دوست پسر نداشته باشه و به یک پسر قانع باشه

- دروغ نگه و راستگو باشه

- خوشگل و دوست داشتنی باشه

- بخاطر سرکیسه کردنم باهام نباشه

- بخاطر موقعیت و شرایطم پیشم نمونه

- دوست داشتنش واقعی باشه

- احساس،معرفت و عاشق واقعی باشه

- بی جنبه و بی ظرفیت نباشه و...

جواب فال حافظ

آرزوتو ببر به گور ...اگر بود خودم میگرفتم عزب نمیموندم





زن در حالی که در آینه نگاه میکنه به شوهرش میگه:

من جدیدا خیلی وحشتناک، چاق و زشت به نظر میرسم.. لطفا یه چیز خوب به من بگو

شوهر: بیناییت فوق العادست عزیزم...!!!!









فقط در ایران

1.اندر احوالات نسیه مردم شاعر هم میشوند

15.jpg

2.کتب اهدایی هست من کتابداری ندیدم احتمالا اونم اهدایی هست

16.jpg

3.وداع

17.jpg

4.سوالات اون دنیا هم لو رفته برین بخرین بهشت رو میگیرین

18.jpg

5.ای جون چه صندلی ای ماله مادر زن

22.jpg

6.خواهره مدال گرفته برا برادره پارچه زدن .عجب

21.jpg

7.کانال کولر

20.jpg

8.فکر کنم افتتاح کنندگان از حاضرین بیشتر باشن

19.jpg

9.خانم ترجیحا آقا (واقعنی! نه)

23.jpg

10.بدون شرح

24.jpg

11.بدون شرح۲

25.jpg

12.عباس خاله

26.jpg

13.اینجا مسجده یا قلیون خونه،شاید مسابقات زیباترین حلقه دهنده ساله که با دود حلقه درست کنند

28.jpg

14.زن ذلیلی تا چقدر

27.jpg


اگه به جای خدا بودم

 
اگه خدا بودم وقتی شیطان در برابر انسان سجده نکرد پوستش رو می‌کندم و از بارگاه بیرونش می‌کردم!
چه معنی داره شیطان به حرف خدا روگوش نکنه !
 
وقتی میخواستم پیغمبر  خلق  کنم از ۱۲۴۰۰۰ پیغمبر ۶۲۰۰۰ نفرش رو از زنان منصوب میکردم تا عدالت رعایت بشه !
 
کمی سلیقه به خرج میدادم و بجای اینکه خونه خودم رو در صحرای خشک و بی آب و علف عربستان بنا کنم در سواحل جزایر هاوایی یه خونه ی شیک و مدرن بنا میکردم با سوییت های مجهز و مجانی برای زواری که برای زیارت میومدن !
 
هیچوقت خونه ی خودم رو در انحصار مسلمون ها قرار نمی دادم و همه حق داشتن بیان خونه م …
 
حتی بی خدا ها ! قدمشون سر چشم ! زوار بجای اینکه تو صحرای عرفه بدو بدو کنن کنار ساحل بدو بدو کنن حالشو ببرن!
 
یه مشت از این حوری ها و قلمان رو هم مامور میکردم به حجاج سرویس بدن و پذیرایی کنن تا زیارت بهشون بهتر بچسبه !
 
اصلا نمیذاشتم آدما صبح و ظهر و شب هی نماز بخونن و سجده کنن و حرفای تکراری بزنن! کمبود که ندارم هی بخوام طفلکی ها رو اذیت کنم که !
 
همه مسجد ها رو هم جمع میکردم به جاش کافی شاپ و کتابخونه و سینما درست میکردم !
یه چند تاش رو هم قهوه خونه سنتی درست میکردم که توش سه تار بزنن و بخونن !
 
هر کسی هم که من رو صدا میزد و میگفت اِی خدا زود بهش میگفتم جونم …عزیز دلم …نه اینکه محل سگ هم نذارم! بنده آفریدم باید سرویس بدم دیگه … گوسفند که نیستن ول کنم تو بیابون !
 
قشری به نام روحانیت رو اصلا خلق نمیکردم! به بنده هام همه یه جو عقل میدادم تا بتونن بد رو از خوب تشخیص بدن و نیازی به فتوا و این مزخرفات نباشه !
 
عزراییل رو هم میفرستادم اونجا که عرب نی انداخت بره غاز بچرونه ! به جای عزراییل یه حوری خوش هیکل سفید و بلوری میفرستادم تا جون مرد ها رو بگیره و یک جوان رعنای خوش هیکل رو هم میفرستادم تا جون خانمها رو بگیره ! (اینجوری دیگه نه تنها کسی از مرگ نمیترسید بلکه این پیرزن پیرمردها هی از خدا مرگ میخواستن نصفه شبی) !
 
جون بچه ها رو هم اصلا نمیگرفتم ! اصلا اجازه نمیدادم انسان ناقص و معلول به دنیا بیاد … ریشه ی جنگ رو هم خشک میکردم بجاش عشق و عطوفت و مهربونی میکاشتم !
 
سعی میکردم حضورم اونقدر در زندگی مردم ملموس باشه که دیگه هیچ کس نگه خدای چی! کشک چی! ….. خدا کیلو چند؟ ….. کدوم خدا؟
 
آخ که اگه خدا بودم یه بهشت توی یکی از سیاره ها خلق میکردم آخرین مدل! نه اینجوری که توی جوب هاش (جوی هاش) شیر و عسل بیاد! شیر و عسلی که توی جوب (جوی) باشه به درد همون اعراب هزار و چهار صد سال پیش میخوره! اونایی که بنده صالح بودن میفرستادم توی این بهشت و اونایی هم که خطا کار بودن و بنده های درست درمونی نبودن بجای جهنم میفرستادم توی ایران زندگی کنن قدر عافیت رو بدونن !
  از خدا بخاطر این همه اختلاف سلیقه عذر خواهی میکنم!